سلام دامغان ای مظلومترین من!باتوسخن میگویم *باکوچه پس کوچه هایت *باغم هایت *بادردهایت *بارنج هایت *باکوچهای پردرخت ت که دیگرنیست *باخَشه های کف جوبهای خاکیت که دیگرنیست *باظهرهای داغ وآسیاباهایت که دیگرنیست *باسروصدای بچه های شادوشنگول ظهرهای تابستان دربرکه باغ آراسته که دیگرنیست *باشِلَپُ شُولُپِ بازی بچه های شهرم درآبخشان که دگرنیست *دامغان باتو:که شاهدی چه بیرحمانه مادران،پدران،دوستانت،بچه هایت مظلومان بعلت کمبودکمترین امکانات پزشکی وبیمارستانی جان میدهند امادیوارت هم دم نمیزند *دامغان باتومیگویم که شاهدبودی درحادثه، تایک میلیمتری شاهرگ گردن فرزندم شکافت واوناامیداززندگی خداحافظی کردوخوابیدو۴۰دقیقه آمبولانس نیامدامابزرگیت بمارحم کردوبامعجزه تو،شجاعت رهگذری اونجات داد *دامغان من دیدی بازفرزندم در۱۰۰۰متری بیمارستان بین آهن پاره خودروی تصادفی اش دست وپامیزدو۴۰دقیقه آمبولانس نیامد *باتومیگویم که دیدی مسئول استانم شنیدوگفت هزینه تعمیرآمبولانسهارانداریم اماشهرکنارما۱۸۰میلیاردهزینه تعمیراورژانس کردوکسی دم نزد *دامغان آمده ام فقط باتوبگویم که*والله* نه برای رای من یک هفته باتوبسیارخواهم گفت وخواهم رفت دامغان من