جنبش دانشجویی در خواب عمیق زمستانی به سر میبرد و نمود این اتفاق را میتوان در مراسم دانشجوهای ۱۶ آذر دید، مراسمی که امسال بیسروصداتر از سالیان گذشته برگزار شد؛ به نظر میرسد پس از سالها افول حالا جنبش دانشجویی افزایش یافته است.
امروز هم روز دانشجو بود، روزی که از سال ۱۳۳۲ تاکنون همواره نماد پویایی و زندگی بوده، نماد مطالبهگری و انتقاد، نسل به نسل گشته و به امروز رسیده، اما چه بر سر جنبش دانشجویی آمده که حالا پس از ۷۰ سال، دیگر آنطور که باید و شاید خبری از آن پویایی

بد نیست فلاشبکی به گذشته های نه چندان دور بزنیم، به دهه ۷۰ و ۸۰؛ اوج فعالیتهای سیاسی دانشجویان. فارغ از نوع نگاه اکثریت دانشجویان و تشکلهای دانشجویی در دو سه دهه گذشته، سوال اینجاست که چرا دیگر آن رنگ و بو، آن تنوع و آن شور گم شدهاست؟
شاید بیراه نباشد اگر بپذیریم بخشی از این دلسردی و انجماد، به فضای ولی جامعه برمیگردد، به اینکه بخش مهمی از کشور با توجه به مشکلات مختلف اقتصادی حاکم بر جامعه در یک دهه اخیر و گره خوردن معیشت بخش مهمی از جامعه به اما و اگر و ای کاشها.
از سویی دیگر تبلیغات سوء نسبت به آینده کشور توسط رسانههای فارسی زبان، در این یک دهه همیشه روندی صعودی داشته و اوجش را در سال گذشته و در میانه بحرانها دیدیم. نباید فراموش کرد که بخشی از فضای فکری دانشجویان، به ویژه در میان دانشگاههای دولتی و تراز اول ایران، با کلیدواژه مهاجرت مشغول شده و متاسفانه شاهدیم که بعضا نوعی دلسردی نسبت به آینده و فکر مهاجرت، در میان دانشجویان وجود دارد.
این بیحسی نسبت به آینده، خود به خود باعث شده تا دانشجویان در خصوص فعالیتهای صنفی و تشکلی کمرنگتر شوند. از سوی دیگر معیشت و اقتصاد خاص کشور را نباید فراموش کرد. وقتی دانشجویان هم مانند سایر اقشار جامعه درگیر تامین موارد مالی خود می شوند، طبیعی است که دیگر شاهد فضای پویای گذشته نباشیم و تشکلها هر روز کمرنگ تر از قبل شوند.
ضمن اینکه با نگاهی به جنبشهای دانشجویی در اقصی نقاط جهان می توان حدس زد که این خمودگی در میان دانشجویان فقط مختص ایران نیست و کل دنیا را می توان گفت درگیر کردهاست. سوال اینجاست که آیا نسل z در تمام دنیا نسبت به وضعیت سرزمینی خود و وظیفه دانشجو در نقد و فعالیت صنفی، بی رمق شدهاست؟ اگر پاسخ آری است، چه باید کرد و چه راه حلی برای برطرف کردن این بحران وجود دارد؟
۱۶ آذر ۱۴۰۲ هم گذشت، جلساتی در دانشگاهها برگزار شد، مسئولین هم بعضا به دانشگاهها رفتند و جلسات پرسش و پاسخی برگزار شد، اما کیست که نداند جنبش دانشجویی در ایران باید پررنگتر، رساتر و به مراتب فعالتر از گذشته باشد؟